مدیریت امضاء- 14
– آقای دکتر محمدی، با توجه به اینکه بحث بر سر منحنیها و انواع آن (یا به قول شما بحث نمودار وانواع خطوط روی نمودارها) است…، بفرمایید که منحنی مربوط به پدیده هوک به چه صورت است؟
– …گراف یا نمودار آنها به شکل منحنی است و با ظاهر هذلولی یا حداکثر دو سیگموئید متقارن و به هم چسبیده.
– رو به بالا هستند یا رو به پایین؟
– هم رو به بالا هستند هم رو به پایین.
این سوال خوبی است چون فهمیدن اساس پدیده تله یا اثر هوک را برای شما راحتتر میکند. نمودار پدیده هوک تا حدودی شبیه نمودارهای زنگولهای است، ولی باید بدانید که نمودار زنگولهای به هیچ وجه نمودار مناسبی برای روشهای ایمونواسی نمیباشد.
– چرا؟
– چون نمودار زنگولهای آن شبیه به نمودار زنگولهای در پدیده منطقهای یا فنومن زون است، همان فرضیه شبکه ای ماراک و نمودار معروف هایدلبرگر.
– خب این شباهت چه مسئلهای را به وجود می آورد؟
– در آنجا هم این نمودار نشاندهنده قرائتهای کاذب و بروز خطا در اندازه گیری است… و لذا در ایمونواسی باید از نمودارهایی با این شکل برحذر باشیم.
– چرا؟ چون مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد؟
– خب تا حدودی. البته اینجا خود مار است و با ریسمان سروکار نداریم. همانطور که گفتم نمودارهای ایمونواسی نباید زنگولهای شوند.
– چرا؟ سوال ما همین جاست. چرا نمودار زنگولهای بد است؟
– ببینید. در حوزه علوم زیستی نمودارهای Bell–shaped یا زنگدیس فراوانند و کاربردهای نمایشی خوبی هم دارند مثلا علاوه بر مثالهای فراوان در آمار، در بیوشیمی هم نمودار تاثیر PH بر سرعت واکنش آنزیم یک نمودار زنگدیس است، ولی این نمودارها اگر بعد از ترسیم و Plotting قرار باشد علاوه بر اثر نمایشی و ارائه اطلاعات و Presentation نقش جدیدی پیدا كنند و کاربردهای استخراج اطلاعات و interpolation پیدا کنند، منحنیهای کاملا نامطلوبی میشوند چون قاعده نقاط زوج مرتب برای آنها صادق نیست و به ازای یک Y دارای بیش از یک X هستند.
– مطلب گنگ است. ممکن است توضیح بیشتری بدهید.
– حواستان باشد که ما در این جلسه با دو جواب آزمایش شروع کردیم، ولی خیلی از مبحث مدیریت امضاء فاصله گرفته ایم. (منظور جوابهای شماره 8 و 17 در ماهنامه شماره 66 می باشد)
– مگر چند لحظه قبل خود شما نگفتید که دانستن این موضوع برای مدیر آزمایشگاه مهم است؟ (رجوع شود به شماره اخیر ماهنامه) ما مطمئن هستیم پرداختن به این موضوع برای دوستان ما وخوانندگان نشریه و همه سوپروایزرهای آزمایشگاهی هم مهم است. موضوع گرافهای آزمایشگاه و ترسیم و تفسیر آنها و یافتن غلظتهای مجهول از روی منحنیهای استاندارد و کالیبراسیون در کمتر جایی بحث می شود.
روشهای تبدیل منحنی به خط و موضوع نمودارهای لگاریتمی و نیمه لگاریتمی یا اصطلاحات دیگری که گفتید همه مطالب جالبی خواهد شد. لطفا بفرمایید.
– خب بله. شیوههای assay data reduction و همچنین Plotting یافتهها و سپس Curve fitting بر اساس شیوههای دستی و تجربی یا کامپیوتری و نرمافزاری با استفاده از اصول جبری و ریاضی و سپس تعمیم اطلاعات کالیبراسیون برای فهم غلظت نمونههای مجهول از مباحث بسیار مهمی است که بدبختانه این روزها اصلا” به آنها پرداخته نمیشود و در سالهای اخیر هم با لاغرتر شدن روز به روز علوم آزمایشگاهی..
– لطفا بفرمائید لاغرتر کردن علوم آزمایشگاهی نه لاغرتر شدن!
– … به هر حال.
جای این بحث ها خیلی خالی است، ولی حوصله طرح آنها هم از جلسه ما بیرون است.
ما واقعا در دوران کارآموزی در بخشهای آزمایشگاهی باید این مباحث را به طور عملی یاد بگیریم. کارآموزیها از قسمتهای اصلی درس ماست، ولی استاد مشخصی ندارد و واقعا” بهایی به آن داده نمیشود.
– به شما حق می دهم. ما در مباحث مقدماتی ایمونواسی ها، برای دانشجویان ارشد دست کم سه جلسه به توضیح گرافها و فرمولهای آن و بهترین شیوه برازش منحنی با روشهای دستی و روشهای نیمهتجربی و غیره میپردازیم، چون اینها برای validation تست ضروری است و تاکید میكنم که assayist یا انجام دهنده آزمایش نباید چشم بسته حاصل کار خود را به کامپیوتر( مثلا الایزا ریدریا گاما کانتر و بتا کانتر و فلوئوریمتر) بدهد و از دستگاه بخواهد که برایش منحنی رسم کند، آن هم به روش regression یا روش چند جمله ای یا مثلا spline یا بعد از ترانسفورماسیونlogit-log و probit-log.
تکنولوژی باید کنار دست تکنسین باشد، نه بالای سرش. اگر ما ندانیم که دستگاه با استفاده از چه روشی در حال محاسبه غلظت نمونه های مجهول است، امکان بروز اشتباه در قرائتها بالا میرود. اصلا” اگر روش رسم نمودارهای مختلف به صورت دستی روی كاغذ شطرنجی را ندانیم، امكان صحهگذاری یک کیت ایمونواسی زیر سئوال میرود. این کار را باید همه آزمایشگاهها در کنار روشهای نرم افزاری که به طور معمول انجام می گیرد، به صورت جداگانه هم انجام دهند تا حقیقتا” بفهمند که کیت زیر دستشان در کدام غلظت و در کدام بخش از منحنی جوابهای بهتری میدهد و در کجاها خیر. لرزش و انحراف غیر عادی در چه قطعهای از منحنی یا خط بیشتر است. در مورد چه بیمارانی باید احتیاط بیشتری کنند یا تست را دوباره تکرار کنند یا توضیحی برای پزشک ارائه دهند. آنها باید بدانند تکرارپذیری جوابها در چه بخشی از منحنی بهتر است و اصولا” هتروواریانس یا hetrogenicity وheteroscendasticity در کدام قطعه از منحنی ایدهآلتر است. هیچکدام از اینها میسر نمیشود، مگر به انجام مراحل validation در وقت باز کردن کیت یا دست کم بطور همزمان با سایر مراحل روتین و گراف کشی دستگاهی. این عمل هم شدنی نیست مگر با دانستن روشهای صحیح رسم منحنی روی کاغذ بدون استفاده از نرم افزار و interpolation و extrapolation به طریق دستی؛ چرا که دستگاهها در این موردها فقط کار را راحت میکنند، ولی اگر وابستگی ایجاد کنند و کنترل و اشراف را از دست تکنسین بگیرند و تکنسین نداند که انواع modeها در قرائت تست و ترسیم گراف چه فرقی با هم دارند و حکمت استفاده از هر کدام در کجاست و به این دلخوش باشد که هر چه در بروشور نوشته بود عمل کند بعد ازگذشت مدتی …..
– نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان. بعد از مدتی بنیه علمی آزمایشگاهها ضعیف تر و ضعیف تر می شود.
– بله. منظورم تقریبا” و تا حدودی همین بود.
– نه، این یک واقعیت است. ما میبینیم که همه به این مینازند که آزمایشگاهها گل سرسبد در بین شاخههای پیراپزشکی محسوب میشوند، ولی وقتی از درون به خودمان نگاه کنیم ضعفها را بهتر میفهیم. خود ما نسبت به کاردانها و کارشناسهای قدیمی احساس ضعف زیادی میکنیم.
– شما هم با گذشت زمان و با کار هر چه بیشترانشاالله تجربههای زیادی کسب خواهید کرد. ناامید نباشید.
– آقای دکتر گذشت زمان سرمایه ارزانی نیست. حرف ما این است که چرا واحدهای درسی ما خالی از مسائل کاربردی شده است. مطالبی که باید توسط استاد آموزش داده شود را که نمی شود با روش تجربه و خطا آزمایش کرد و کم کم بدست آورد.
– صحبتهای شما غلط نیست، هر چند مطالب صد درصد درستی هم نیست. شوق به دانستن صفت بسیار خوبی در شماست، ولی صحبتهای شما نباید بوی ناامیدی بدهد. نباید فکر کنید ظرف 2 سال یا 4 سال میتوان تمام زیر و بمهای آزمایشگاه را فرا گرفت، آنهم از طریق کلاسهای تئوری.
– صحبت ما در مورد واحدهای کارآموزی در عرصه هم بود. چرا 12 یا 16 واحد درسی نباید استاد مشخصی داشته باشد؟ چرا باید این درس مهم را به صورت تفریحی یاد بگیریم آن هم از افرادی شبیه خودمان؟ حتی بعضی وقتها کم دانش تر از خودمان؟ چرا استادان علوم پایه و علوم آزمایشگاهی وقت خود را در آزمایشگاههای بیمارستانی نمی گذرانند؟
– البته در برخی دانشگاهها اساتید پایه، مسئولیت آزمایشگاههای آموزشی را هم دارند و در بیمارستانها مستقرند.
– چقدر خوب، ولی ما که با دوستانمان در ارتباطیم این جور جاهایی را نمیشناسیم و بچهها اکثرا ناراضی هستند. اگر هم طبق فرمایش شما در دانشگاههایی ندرتا” این سیستم وجود دارد درهمه جا که اینطور نیست. چراباید به آموزش علوم آزمایشگاهی اینقدر بی توجهی شود؟ چرا باید استادان ما فقط درسهای تئوری را بگویند واز انتقال تجربیات عملی خودداری شود؟ در حالی که در آزمایشگاههای خصوصیشان، بهترین تکنیکها را به کارمندان خودشان یاد میدهند.
– ببخشید. مثل اینکه من را با شخص دیگری اشتباه گرفتهاید! من متولی امر آموزش و تدوین برنامهها و سرفصلهای این رشته نیستم.
– ما را ببخشید.
– لطفا به بحث اصلی برگردیم فرصت کم است.
همین واحد کارآموزی در عرصه در ترم آخر ارائه می شود، یعنی متاسفانه طبق آییننامهها باید زمانی ارائه شود که تمام واحدهای دیگر آموزش داده شده باشد…
– این مطالبی که می فرمایید مربوط به بحث اصلی ماست؟
آخرین حرفهای غیر اصلی ماست. الان تمام میشود.
حالا که این درس مهم توسط استاد ارائه نمی شود. چرا واحد آن را زودتر ارائه نمیدهند که همزمان در طول دوره تحصیلی که درسهای تئوری را می خوانیم، اگر سوال عملی داشتیم در وقت خودش از استاد مربوطه… یعنی استاد غیر بیمارستانی سوال کنیم؟
– چشم. دستور می دهم به این مشکل شما هم رسیدگی کنند!
– ما از جانب دانشجویان و دوستان جامعه فن آوران آزمایشگاهی درد دل می کنیم تا آقای دکتر عابدی و آقای دکتر هاشمی مدنی آنها را چاپ کنند.
– یعنی اگر به طور جداگانه بگویید یا بنویسید انتشار آنها ممنوع است؟
– خیر ممنوع نیست. در بعضی شرایط زبان آدمها روانتر میشود و سر سفره دل را باز می کنند! به هر حال ما مشکلات و مسائل دانشجویی و درسی را بازگو میکنیم که مربوط به این رشته می شود.
– انشاءالله موفق باشید و از هر طریقی که دستتان می رسد عمل کنید، ولی چیزهایی بگویید که به مدیریت امضاء هم مربوط باشد!
– ما کلا چیزهایی می گوییم که در ” اخبار آزمایشگاهی ” قابل درج باشد و به نوعی به مسائل آزمایشگاه مربوط شود.
در مورد این مسئله آخر که نکاتی را گفتید و ناظر به دیر وارد شدن دانشجوی علوم آزمایشگاهی به عرصه کار عملی و پراتیک و بیمارستانی بود، خوب است این نکته را متذکر شوم که با همت برخی همکاران دانشگاهی اقداماتی انجام شده است که برخی واحدهای مهم و حذف شده که در دورههای آموزشی قبلی در کشور ارائه می شده است را در دانشگاه کرمان احیاء کنیم تا شاید این فاصله بین تئوری وعمل را که تا حدودی از فاصله افتادن بین واحدهای عملی و تئوری نیز تاثیر پذیرفته است، جبران شود.
– مثلا چه واحدهایی؟
– مثل درس مقدمات آزمایشگاهی که در ترم دوم یا سوم ارائه شود یا درس کمکهای اولیه. این درس هم در حال حاضر از كوریكولوم كشوری حذف شده است.
– کمک های اولیه چرا؟
– ارزش این درس پیشنهادی به اندازه یک واحد است که نیم واحد آن عملی است و در skill lab و در محیط بیمارستان تواما” انجام میشود و کمک می کند که علاوه بر تقویت مهارتهای یک دانشجوی علوم آزمایشگاهی، انتظارات جامعه و خانواده را هم از این دانشجو تا حد بسیار رضایت بخشی برآورده کند. چون که انتظار خانواده و اطرافیان از یک دانشجوی پزشکی و رشتههای وابسته معمولا” این است که دانشجوی ترم اول و دوم باید بتوانند کارهای اولیهای را انجام دهند … و سرم بیماری را وصل کنند. یا مهمتر از آن خونگیری کنند و نمونه را به آزمایشگاه برسانند.
– درست است. همین انتظارات تا چند ترم از ما وجود داشت وخجالت می کشیدیدم.
– اینطور اغراقآمیز که نبوده است، ولی من حیث المجموع واحدهای درسی خوبی است انشاالله.
– آقای دکتر محمدی از شما متشکریم . حالا برگردیم به بحث اصلی.
فقط توضیح کوتاهی در مورد شکل منحنی پدیده هوک باقی مانده بود و بس.
بعد از این همه شکوه و شکایت که کردیم اگر ممکن است توضیحی در مورد گراف ها و خصوصیات آنها هم بدهید.
– به شرط اینکه شما سوالی نپرسید و فقط گوش باشید و با توجه به وقت جلسه مان این بخش از ربع ساعت بیشتر نشود و حرفهای پایانی ما باشد.
موافقیم. ما زبان بسته و خاموشیم. شما بفرمایید.
ادامه در شماره آینده