شبانه روزی حتی جمعه ها و ایام تعطیل رسمی

مروری بر هیستوپاتولوژی عفونت‌های قارچی

محمد علی اسفندیاریدانشجوی کارشناسی ارشدقارچ شناسی پزشکی

اهمیت استفاده از هیستوپاتولوژی، در عفونت‌های قارچی در موارد زیر بیشتر آشکار می‌گردد:

1)     تردید وجود آلودگی محیطی یا عفونت واقعی قارچی در هنگام تفسیر نتایج کشت، مثلاً مشاهده آلودگی‌های ساپروفیت در محیط کشت

2)     عدم دستیابی به ارگانیسم عامل عفونت در مواردی که ارگانیسم قارچی در محیط کشت‌های معمول رشد نمی‌کند، مثلاً پنوموسیستیس

3)     در مواردی که نیاز به تشخیص سریع عفونت کلینیکال باشد، مثلاً در موارد موکورومایکوزیس

4)     در مواردی که ارگانیسم عامل عفونت کند رشد است.

5)     در مواردی که پیشگیری یا درمان قبلی با آنتی‌بیوتیک‌های قارچی امکان بازیابی و جداسازی ارگانیسم قارچی را با استفاده از کشت کم می‌کند، مثلاً گونه‌های آسپرژیلوس

رنگ‌های کاربردی در هیستوپاتولوژی عفونت‌های قارچی به صورت زیر است:

هماتوکسیلین و ائوزین(H&E)‌: به‌ طور معمول استفاده می‌شود و پاسخ بافتی را بخوبی نشان می‌دهد؛ به عنوان مثال پدیده اسپلندر هوپلی بخوبی با این رنگ نمایان می‌شود. رنگ ذاتی قارچ‌ها (شفاف بودن یا سیاه بودن) به خوبی مشخص است. بعضی عناصر قارچی به خوبی رنگ می‌گیرند و برخی خوب رنگ نمی‌گیرند و افتراق آنها از زمینه بسیار مشکل است. در این رنگ‌آمیزی سیتوپلاسم صورتی رنگ، هسته آبی رنگ و دیواره رنگ نمی‌گیرد.

گوموری متنامین سیلور(GMS): از جمله رنگ‌های اختصاصی قارچ‌هاست. رنگ ذاتی قارچ‌ها مشخص نیست، یعنی شفاف یا تیره بودن قارچ مشخص نیست. در این روش عناصر قارچی سیاه، مواد موسینی خاکستری، قسمت داخلی میسلیوم قرمز تیره و زمینه لام سبز کمرنگ دیده می‌شود. در مواردی استفاده از ترکیب GMS و H&E راه را برای دیدن عناصر قارچی و واکنش زمینه‌ای هموارتر کرده است.

پریودیک اسید شیف (PAS): از جمله رنگ‌های اختصاصی قارچ‌هاست. این روش برای رنگ‌آمیزی پلی‌ساکاریدهای موجود در جدار سلولی قارچ‌ها و همچنین برخی باکتری‌ها بکار می‌رود. عناصر قارچی به رنگ قرمز ارغوانی یا صورتی در زمینه‌ی سبز رنگ دیده می‌شوند.

گریدلی (Gridly): دیواره سلولی بعضی قارچ‌ها با این رنگ، رنگ می‌گیرند. در این روش میسلیوم‌های قارچی و مخمرها به رنگ آبی یا قرمز تیره، کونیدی‌ها به رنگ قرمز تیره تا ارغوانی و زمینه لام رنگ زرد می‌پذیرند.

فونتاناماسون (Fontana-Masson): جهت شناسایی قارچ‌های سیاه و رنگ‌آمیزی رنگ‌دانه‌های تیره و یا ملانین سلولی استفاده می‌گردد. در این روش عناصر به رنگ سیاه تا قهوه‌ای تیره مشاهده می‌گردند.

ایمونو هیستوشیمی (IHC): استفاده از آنتی‌بادی‌های مونوکلونال یا پلی‌کلونال برعلیه قارچ‌ها است، عناصر قارچی می‌توانند بصورت قهوه‌ای تیره تا قرمز مشاهده گردند. از هماتوکسیلین به عنوان رنگ کنتراست استفاده می‌گردد.

Insitu Hybridization (ISH): استفاده از نشانگرهای مولکولار، که معمولاً ریبوزومال هستند. علت این امر وجود چندین کپی از ژن‌های ریبوزومی در هر سلول قارچی است.

معمول‌ترین عناصر قارچی که در بافت دیده می‌شوند، عبارتند از:

هایف، سودوهایف، سلول‌های مخمری، در موارد خاص اسفرول حاوی اندوسپور کوکسیدیوئیدس، اسکلروتیک بادی کروموبلاستومایکوزیس، سلول‌های مخمری با تقسیم عرضی پنی‌سیلیوم مارنفئی، اشکال کیستی شکل پنوموسیستیس

پس از نمونه‌گیری مقداری از نمونه‌های آسیب‌شناسی مثل نمونه‌های بیوپسی‌، اتوپسی، آسپیراسیون و یا نمونه‌های حاصل از جراحی در ظرف محتوی سرم فیزیولوژی قرارگرفته و به منظور انجام کشت به آزمایشگاه میکروبیولوژی ارسال می‌گردد و مقداری نیز در ظروف حاوی فرمالین به آزمایشگاه پاتولوژی ارسال می‌گردد.

نمونه‌ها معمولاً در ابتدا با استفاده از H&E رنگ‌آمیزی می‌گردند. در رنگ‌آمیزی H&E ممکن است عناصر هایفی و مخمری مبهم به‌ نظر رسند و حتی با بررسی‌های دقیق، تشخیص قطعی عفونت قارچی مشخص نگردد. در صورت مشاهده واکنش زمینه‌ای مشکوک، در رنگ‌آمیزی H&E و یا علائم بالینی مشکوک به بیماری قارچی (حتی اگر در رنگ‌آمیزی H&E مورد خاصی رؤیت نشود) آسیب شناس بهتر است از رنگ‌آمیزی PAS و GMS استفاده کند.

بعضی از واکنش‌های بافتی مهم مبنی بر حضور عفونت قارچی عبارتند از:

1) آستروئیدبادی: درواقع رسوب بافتی کمپلکس‌های ایمنی در اطراف قطعات میکروبی هستند. این کمپلکس‌های ایمنی در رنگ‌آمیزی بافتی تا حدودی ستاره‌ای شکل مشاهده می‌گردند، به این پدیده اسپلندورهوپلی گویند و مخصوص قارچ خاصی نیست و حتی ممکن است در اطراف تخم کرم‌ها نیز دیده شود.

2) هجوم و انباشتگی تعداد زیادی از ماکروفاژهای بافتی (هیستوسیت) که موجب تشکیل مناطق شبه توموری یا سلول‌های غول‌آسای لانگ هانس می‌شود. 

3) وجود نکروز کازئوس با یا بدون انفلتراسیون سلولی و اغلب با حضور سلول‌های غول‌آسا از نوع لانگ هانس.

اگرچه نکروز کازئوس و حضور سلول‌های غول‌آسا (giant cell) به عنوان مارکر توبرکلوزیس ثانویه شناخته می‌شوند، در بعضی بیماری‌های خاص، مخصوصاً هیستوپلاسموزیس منظره مشابهی دیده می‌شود.

آسپرژیلوزیس

در شناسایی احتمالی گونه‌های آسپرژیلوس به مشخصه‌های زیر باید توجه کرد:

• عرض دیواره‌های هایفی منظم و به‌ طور متوسط حدود 4 تا 6 میکرون است.

• ظاهر شفاف دارند.

• هایف‌ها دیواره عرضی منظم دارند.

• دارای انشعابات دیکتوموس هستند؛ یعنی در محل انشعابات زوایای 45 درجه یا حاده تشکیل می‌دهند. دیکتوموس در واقع یک شاخه است که از شاخه قبلی خود به وجود آمده و از یک الگوی ثابت و تکرار شونده تبعیت می‌کند.

معمولاً واکنش زمینه‌ای التهابی خاصی دیده نمی‌شود، چون معمولاً این بیماری در افراد ساپرس ایمنی یا نوتروپنیک ایجاد می‌گردد.

افتراق دیگر ساپروفیت‌های فرصت‌‌ طلب قارچی شفاف مثل گونه‌های فوزاریوم و سدوسپوریوم از آسپرژیلوس‌ها در بافت ممکن است سخت باشد. در واقع غیاب انشعابات دیکتوموس و وجود بی‌نظمی در سایز و شکل هایف، کلید تمایز آسپرژیلوس از دیگر ساپروفیت‌های قارچی شفاف می‌باشد.

نمونه را با KOH نیز می‌توان مشاهده نمود. در نسج معمولاً کونیدیوفور مشاهده نشده، ولی میسلیوم‌های منشعب، دوشاخه با تیغه میانی کاملاً مشهود هستند. استفاده از کشت برای تعیین گونه قارچی لازم است. اشکال هایفی همچنین ممکن است در نمونه‌های بیوپسی حاصل از موارد عفونت‌های درماتوفیتی پوست مشاهده شوند. این هایف‌ها نیز شفاف و واجد دیواره عرضی هستند، اما مشاهده قطعاتی از آرتروکونیدی ممکن است وجه افتراق این نوع عفونت‌ها باشد. البته معمولاً این بیوپسی‌ها نادر هستند و بیشتر با استفاده از تراشیدن پوست و استفاده از KOH تشخیص داده می‌شوند.

موکورومایکوزیس (زیگومایکوزیس)

در بافت به شکل هایف عریض با دیواره نازک و واجد انشعابات نامنظم به قطر 3 تا 25 میکرومتر و تا 200 میکرومتر طول دیده می‌شود. این هایف‌ها اغلب توخالی و بندرت واجد دیواره عرضی می‌باشند. گاهی چین‌خوردگی و یا قرار گرفتن قطعات هایفی در کنار هم ظاهری شبیه به دیواره عرضی را پدید می‌آورد. همین چین‌خوردگی‌ها هایف را بصورت قطعات هایفی قارچ‌های ساپروفیت شفاف نمایان می‌کند. در اغلب موارد لایه ظریفی از لکوسیت‌های پلی مورفونوکلئر اطراف هایف را احاطه می‌کنند. انفلتراسیون زیاد سلول‌های التهابی در زمینه لام به‌خوبی مشخص است (بر خلاف آسپرژیلوس‌ها)، همچنین واکنش‌های التهابی تحت‌حاد یا چرکی در عفونت‌های زیگومیستی غیر‌معمول نیست. با استفاده از مشاهدات هیستولوژیک نمی‌توان جنس و گونه‌ی زیگومیستی را تشخیص داد. رایزوپوس و موکور، دو جنس شایع این عفونت‌ها هستند.

عفونت فانگوس بال (توپ قارچی)

فانگوس بال در واقع توده‌ای از میسلیوم قارچی همراه با یک فضای خالی است که در حفرات طبیعی بدن مثل سینوس یا حفره باقیمانده از عفونت‌های پیشین مثل سل ایجاد می‌گردد. به‌صورت مشابه، اسپورانژیای زیگومیست‌ها هم ممکن است به‌صورت عفونت فانگوس بال مشاهده شوند. در شکل 8 دو عدد اسپورانژیای کامل زیگومیستی به همراه اسپورانژیوسپور‌های گرد و کوچک در زمینه دیده می‌شوند. در زمینه، هایف‌های پهن و روبان مانند نیز ممکن است دیده شوند. استفاده از برش‌های عرضی متعدد، فضای خالی داخلی و سطح صاف آنها را بیشتر آشکار می‌کند.

گونه‌های جنس زیگومیست و آسپرژیلوس تمایل به تهاجم عروقی و ایجاد ترومبوز، نکروز هموراژیک و تخریب بافتی دارند. نتیجه تهاجم عروقی ممکن است به شکل متاستاز و درگیری دیگر ارگان‌های بدن تظاهر یابد.

مشاهده قارچ‌ها ی تیره

هایف‌های این قارچ‌ها با رنگ‌آمیزی H&E معمولاً تیره رنگ به‌نظر می‌رسند. این تیرگی در نتیجه رنگ‌آمیزی GMS مبهم است. عناصر هایفی به صورت هایف‌های واجد دیواره عرضی و دیواره‌های موازی یا بصورت اجسام سلولی کوچک تکی یا با زنجیره‌های کوتاه دیده می‌شوند. مشاهده این اجسام در واقع تشخیص احتمالی وجود فئوهایفومایکوزیس است. با استفاده از هیستوپاتولوژی گونه‌ی قارچ‌های سیاه قابل افتراق نیستند.

تشخیص کروموبلاستومایکوزیس با مشاهده دانه‌های گرد، تیره رنگ و واجد دیواره عرضی متقاطع به نام اسکلروتیک بادی انجام می‌گیرد. ممکن است سلول‌های غول‌پیکر چند هسته‌ای در زمینه دیده شوند.

شناسایی اشکال مخمری در مقاطع بافتی

به استثنای کوکسیدیوئیدس ایمیتیس که با اسفرول حاوی اندوسپور مشخص می‌گردد، اشکال بافتی دیگر قارچ‌های دی‌مورفیک تقریباً همیشه بصورت سلول‌های مخمری است. به استثنای گونه‌های کاندیدا، اشکال بافتی مخمرهای دیگر به صورت بلاستوکونیدی‌های جوانه‌دار بدون هایف دیده می‌شوند، بنابراین دیدن سلول‌های مخمری جوانه‌دار در مقاطع بافتی همراه با سودوهایف تشخیص کاندیدیازیس را قطعی می‌کند؛ اگرچه شناسایی گونه کاندیدایی تنها با مشاهدات هیستولوژیک امکا‌ن‌پذیر نیست.

در تشخیص افتراقی انواع مخمری در بافت بهتر است به نکات زیر توجه گردد:

1) سایز و شکل سلول‌های مخمری و جوانه اتصالی

2) موقعیت داخل سلولی یا خارج سلولی مخمر

3) نحوه و تعداد اتصال جوانه به سلول مادری

4) نحوه تشکیل خوشه‌های مخمری (متراکم یا غیر متراکم)

5) حضور یا غیاب هاله کپسولی

6) حضور یا غیاب مقاطع عرضی

کاندیدیازیس

تشخیص سودوهایف اولین نشانه کلیدی وجود این نوع عفونت‌هاست. سودوهایف از طویل شدن جوانه‌های سلول‌های مخمری متصل به نام بلاستوکونیدی تشکیل می‌شود. در شرایط خاص، ممکن است تمایز هایف واقعی با دیواره عرضی منظم از دیگر قارچ های رشته‌ای مثل آسپرژیلوس مهم باشد. در اکثر موارد وجود بلاستوکونیدی در زمینه، به تمایز عفونت کاندیدایی کمک می‌کند.

واکنش بافتی در کاندیدیازیس معمولاً بدون سلول و غیر فعال است، در حالیکه در بعضی درجه‌های مختلف از انفلتراسیون سلول‌های التهابی نوتروفیل و سلول‌های تک هسته‌ای ممکن است دیده شود.

در بعضی عفونت‌های کاندیدایی فقط مخمرهای جوانه‌دار در زمینه دیده می‌شود؛ مثلاً در عفونت با کاندیدا گلابراتا وجود سلول‌های مخمری جوانه‌دار کوچک با اندازه 2 تا 5 میکرومتر، فاقد هایف و یا سودوهایف مشاهده می‌گردد. باید توجه داشت که کاندیدا گلابراتا ممکن است با فرم مخمری هیستوپلاسما کپسولاتوم اشتباه گردد. اگرچه مخمرهای کاندیدا گلابراتا اغلب بصورت خارج سلولی و معمولاً با تشکیل خوشه‌های بزرگ مخمری مشاهده می‌گردند. در این عفونت‌ها واکنش زمینه‌ای در افراد ساپرس ایمنی حداقل و در افراد واجد ایمنی طبیعی چرکی است. انفلتراسیون شدید نوتروفیلی در نزدیکی تجمع مخمری دیده می‌شود.

ارگانیسم کاندیدایی با استفاده از PAS، GMS و H&E  قابل ردیابی هستند.

کریپتوکوکوزیس

کریپتوکوکوس مخمرهای گرد کپسول‌دار با قطر 5 تا 10 میکرومتر همراه با اتصال جوانه‌ای باریک هستند. کپسول پلی ساکاریدی ضخیم این ارگانیسم در رنگ‌آمیزی H&E به صورت هاله شفاف اطراف ارگانیسم دیده می‌شود. استفاده از آلکالین بلو و موسی کارمن مایر باعث رنگ‌آمیزی کپسول ضخیم این مخمر می‌گردد. در بررسی برش‌های بافتی رنگ‌آمیزی شده با رنگ موسی کارمن مایر، کپسول به رنگ قرمز دیده می‌شود. همانند دیگر مخمر‌ها PAS و GMS با دیواره سلولی واکنش داده و موجب رنگ‌آمیزی آنها می‌شود. در بافت شاهد سلول‌های جوانه‌دار و بندرت لوله زایا و میسلیوم هستیم. در مقاطع، ماکروفاژهای بافتی، تجمع بسیار زیاد پلاسماسل، لنفوسیت‌ها و ندرتاً سلول‌های غول‌آسا دیده می‌شود.

دو الگوی اصلی آسیب شناسی قابل مشاهده در کریپتوکوکوزیس عبارتند از:

1. فرم ژلاتینوز: در این فرم ارگانیسم به فراوانی دیده می‌شود و ضایعات حالت بلغمی شکل دارند؛ اگرچه ضایعات ژلاتینی با H&E رنگ نمی‌پذیرند ولی با روش موسی کارمن مایر بخوبی رنگ می‌گیرند.

2. فرم گرانولوماتوز: ضایعات از ماکروفاژهای غول‌آسا و لنفوسیت‌ها به همراه فیبروبلاست‌ها تشکیل شده‌اند و تعداد سلول‌های مخمری نسبت به فرم ژلاتینوز کمتر است.

در موارد نادر و مزمن ممکن است کپسول کوچک باشد یا وجود نداشته باشد. در این مواقع از رنگ‌آمیزی فونتاناماسون استفاده می‌شود.

وجود سلول‌های مخمری گرد به اندازه‌های متغیر (از 1 تا 60 میکرومتر) کلید افتراق کریپتوکوکوس از مخمر‌های هم‌اندازه هیستوپلاسموزیس و بلاستومایکوزیس است.

پنوموسیستوزیس

نکته‌ای که همواره باید در نظر داشت این است که موارد عفونت حاصل از پنوموسیستیس نیز همانند دیگر فرصت طلبان بسیار شایع‌تر از موارد بیماری است که دارای علائم بالینی می‌باشند. کیست ارگانیسم در بعضی مناطق بسیار زیاد و در پاره‌ای دیگر بسیار کم است. کیست و آندوسپورهای آزاد شده در ترشحات کف‌آلود آلوئول‌ها تقریباً فراوان بوده و گرچه بندرت ممکن است متصل به سلول‌های پنوموسیت مشاهده گردند، ولی ورود آنها به درون سلول نادر می‌باشد.

از آنجا که بیوپسی سوزنی خطرناک بوده و به علت بیماری اولیه بیوپسی باز ریه غیر ممکن است، عمدتاً لاواژ برونشی آلوئولی (بال) بهترین نمونه است. تشخیص کیست با رنگ‌آمیزی H&E غیرممکن است. مشاهده ترشحات کف‌آلود، لانه زنبوری و ائوزینوفیلی درون آلوئولی در رنگ‌آمیزی H&E و به خصوص اگر بیمار گرفتار فقر ایمنی باشد، باید آسیب شناس را به فکر تهیه مقاطع دیگر با رنگ‌آمیزی اختصاصی قارچ‌ها بیندازد. از رنگ‌های انتخابی می‌توان تولوئیدین بلو، GMS، پاپانیکولا، گیمسا و کرزیل ویوله را نام برد. ساختمان جداره کیست با PAS رنگ گرفته و در مقاطع بافتی مشاهده می‌شود. رنگ‌آمیزی GMS حضور کیست‌های نسبتاً گرد تا فنجانی شکل و تقریباً 5 – 2 میکرومتری حاوی بیشتر از 8 عدد اجسام داخل کیستی (شبیه کاما) را نشان می‌دهد.

اسپوروتریکوزیس

به علت تعداد کم ارگانیسم در نمونه‌های بیوپسی شده از بیماران تشخیص بیماری به طریق آسیب‌ شناسی معمولاً مشکل می‌باشد. با توجه به خطر گسترش بیماری به بافت‌های عمقی حتی‌الامکان بایستی از بیوپسی نمودن ضایعات خودداری کرد. با توجه به مطالب فوق کشت مواد بیوپسی از اهمیت خاصی برخوردار است. عناصر قارچی معمولاً به سه شکل اسپورهای آزاد، استروئید بادی و اسپور‌های درون سلول‌های غول‌آسا یا ماکروفاژها در مقاطع بافتی مشاهده می‌شود. اسپور‌ها به اشکال گرد یا بیضی کوچک، به قطر 3 تا 5 میکرومتر با و یا بدون جوانه بوده و یا ممکن است به شکل سیگار برگ (قایقی شکل) با یک یا دو جوانه مشاهده شوند. محل اتصال جوانه باریک یا لوله مانند است.

مخمرهای اسپوروتریکس با رنگ‌آمیزی H&E به‌راحتی دیده نمی‌شوند و استفاده از PAS یا GMS به تشخیص کمک می‌کند. در 40 تا 92 درصد موارد اجسام آستروئیدبادی با رنگ‌آمیزی H&E قابل مشاهده است. این اجسام متشکل از سلول مخمری گرد یا کروی بازوفیلیک و به قطر 3 تا 5 میکرومتر بوده که مواد ائوزینوفیلیک اشعه‌وار، گاهی به ضخامت 10 میکرومتر در اطراف آن دیده می‌شود. واکنش زمینه‌ای معمولاً چرکی یا تحت حاد با انفلتراسیون نوتروفیل‌ها و سلول‌های تک هسته‌ای است.

پنی‌سیلیوزیس ناشی از پنی‌سیلیوم مارنفئی

تصویر هیستوپاتولوژیک به‌صورت آماسی بوده، سلول‌های شبه مخمری گرد تا سوسیسی شکل یا مستطیلی درون یا بیرون ماکروفاژی پنی‌سیلیوم مارنفئی که در اولین نگاه ظاهری شباهت زیادی به اشکال مخمری هیستوپلاسما کپسولاتوم دارد دیده می‌شود. وجود تقسیمات عرضی و ایجاد سپتوم‌های نازک باسیلی شکل در داخل سلول، مارکر تشخیص این ارگانیسم است.

ارگانیسم با H&E بخوبی رنگ نگرفته، ولی با رنگ‌آمیزی  GMS و PAS بخوبی رنگ گرفته و قابل ردیابی است.

بلاستومایکوزیس

فاز مخمری بلاستومایسس درماتیدیس سلول‌های کروی بزرگ با قطر حدود 8 تا 15 میکرومتر و دارای دیواره‌ی سلولی ضخیم انکساری است که مشخصه‌ی کلیدی تشخیص آن اتصال عریض جوانه به سلول مادر است.

در رنگ‌آمیزی H&E عدم رنگ دیواره سلولی موجب پدیدار شدن یک فضای شفاف مابین پروتوپلاست سلول و بافت می‌گردد. در بعضی مواقع چندین هسته درون سلولی با هماتوکسیلین رنگ می‌گیرند. گاهي ممکن است در اندازه‌های کوچک‌تر دیده شوند که به آن شکل میکروفرم بلاستومایسس گویند. انواع میکروفرم با اندازه حدود 2 میکرومتر ممکن است با مخمرهای کریپتوکوکوس نئوفورمنس اشتباه گردد.

استفاده از رنگ‌آمیزی GMS و PAS بدلیل رنگ‌آمیزی دیواره سلولی بهتر است. واکنش‌های بافتی زمینه‌ای در بلاستومایسس به صورت چرکی مخصوصاً در ضایعات جلدی یا گرانولوماتوز در ضایعات ارگان‌های عمقی مخصوصاً در موارد مزمن تظاهر می‌نماید.

کوکسیدیوئیدومایکوزیس

وجود اسفرول‌های بزرگ (10 تا 100 میکرومتر) حاوی اندوسپور مشخصه‌ی این بیماری است. این اجسام با رنگ‌آمیزی H&E قابل دیدن هستند. در بعضی موارد پارگی دیواره اسفرول باعث بیرون آمدن اندوسپورها از دهانه اسفرول می‌شود.

استفاده از رنگ‌آمیزی GMS اسفرول و اندوسپور را بخوبی نمایان می‌کند. در مقابل، رنگ‌آمیزی PAS بسته به سن ساختار اسفرول و اندوسپور متغیر است. مثلاً اسفرول و اندوسپورهای جوان بشدت رنگ می‌گیرند، در حالیکه ارگانیسم‌های بالغ رنگ نمی‌گیرند. حساسیت ردیابی هیستوپاتولوژی کوکسیدیوئیدومایکوزیس 84% است. واکنش زمینه‌ای معمولاً بصورت گرانولوماتوز همراه با انفلتراسیون سلول‌های التهابی تک هسته‌ای که اغلب تشکیل سلول‌های غول‌پیکر می‌دهند مشاهده می‌شود. در واقع واکنش التهابی اندوسپورها غالباً نوتروفیلیک و اسفرول‌ها گرانولوماتوز است.

هیستوپلاسموزیس

هیستوپلاسما کپسولاتوم بصورت سلول‌های کوچک مخمری با قطر 2 تا 4 میکرومتر، بیضی، با یا بدون جوانه (که جوانه‌ها با اتصال باریک به سلول مادر متصلند) در داخل سلول‌های ماکروفاژ و تک هسته‌ای مشاهده می‌شوند.

در رنگ‌آمیزی H&E به‌علت رنگ‌آمیزی ضعیف دیواره، سیتوپلاسم بازوفیلیک مخمری توسط هاله شفاف از بافت اطراف جدا شده است. به عبارت دیگر در رنگ‌آمیزی H&E سلول‌های مخمری به صورت نقاط داخل سلولی ریزی که هاله‌ای از یک کپسول کاذب (علت نام‌گذاری) دارند مشاهده می‌گردد.

با استفاده از GMS و PAS دیواره به‌خوبی رنگ می‌گیرد. متعاقب فاگوسیتوز، سلول‌ها به صورت خوشه‌ای در سیتوپلاسم سلول‌های ماکروفاژی دیده می‌شوند که به اعتقاد بعضی مهم‌ترین ویژگی تشخیصی این مخمرهاست. واکنش زمینه‌ای بصورت گرانولوماتوز و نکروزکازئوس قابل مشاهده است.

پاراکوکسیدیوئیدومایکوزیس

پاراکوکسیدیوئیدس برازیلینسیس به صورت مخمرهایی شبیه به چرخ سکان کشتی با چند جوانه کوچک در اطراف یک سلول بزرگتر مشاهده می‌گردد. در رنگ‌آمیزی H&E بصورت سلول‌های مخمری گرد با اندازه متغیر (4 تا 60 میکرومتر) که هاله‌ی شفافی اطراف سلول را پوشانده و معمولاً وجود جوانه‌های کوچک اطراف سلول مادری به سختی مشاهده می‌شود یا حتی مشاهده نمی‌گردد، دیده می‌شود. با استفاده از GMS وجود این جوانه‌ها بخوبی دیده می‌شود.مخمرها در داخل سلول‌های غول‌آسای چند هسته‌ای یافت می‌شوند.

Refrence

1. Guarner J, Brandt ME. Histopathologic Diagnosis of Fungal Infections in the 21st Century. Clin Microbiol Rev 2011;24(2):247-280.

2. Koneman EW, Roberts GD.The Appearance of Fungi in Tissues. Lab med 2002;33(12):927-933.

3. زيني فريده، مهبد امیرسیدعلی، امامی مسعود. قارچ شناسي پزشكي جامع. مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. چاپ سوم . 1388.

پاسخ

یک + چهارده =

مدت زمان مطالعه ۱۵ دقیقه